سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مهدی ادرکنی
 
قالب وبلاگ
نویسندگان
طراح قالب

حضرت عباس علیه السلام آخرین شهید از اصحاب حسین علیه السلام در کربلا بود و بعد از او کودکانی از آل ابیطالب که سلاح نداشتند شهید شدند.
روز عاشورا، پس از شهادت عباس بن علی علیه السلام، امام حسین علیه السلام به سپاه دشمن حمله کرد و از راست و چپ بر آنان شمشیر می زد و سپاهیان کوفه از مقابلش می گریخت. امام می فرمود:« کجا فرار می کنید؟ شما برادرم را کشتید! کجا فرار می کنید؟ شما بازوی مرا شکستید!»
سپس به خیمه‌ها بازگشت.

img/daneshnameh_up/e/eb/abbas3.jpg




سکینه از پدر سراغ عمویش، عباس، را گرفت. امام خبر شهادت او را به سکینه داد. زینب فریاد بر آورد:« آه برادرم! آه عباس!»
همه ی زنان حرم به گریه در آمدند. امام حسین علیه السلام نیز گریست و اشعاری به این مضمون خواند:« برادرم، ای نور چشم و پاره تنم! تو برای من تکیه‌گاهی مطمئن بودی! ای پسر پدرم! خالصانه رزمیدی تا از پیمانه‌ای که در آن رحیق بهشتی است نوشیدی. ای ماه منیر من، تو در تمام مصائب و سختیها یاورم بودی. بعد از تو زندگی برای ما تلخ است. فردا من و تو در کنار همدیگر خواهیم بود. بدان که به خدا شکایت می برم، به خاطر او صبر می کنم و از تشنگی و سختی به او پناه می برم.»

منابع:

  • قصه کربلا، ص 351.
  • ابصار العین، ص 30.
  • ذریعه النجاة، ص 125.
  • مقتل الحسین مقرم، ص 270.
  • وسیلة الدارین، ص 273.


برچسب‌ها: امام حسین علیه السلام در سوگ شهادت حضرت عباس
[ دوشنبه 93/8/12 ] [ 11:35 صبح ] [ مهدی صادقیان ]


برچسب‌ها: شهادت حضرت عباس
[ یکشنبه 93/8/11 ] [ 6:49 عصر ] [ مهدی صادقیان ]

در بیان شهادت حضرت علی اصغر (ع)

پس حضرت بر در خیمه آمد و به جناب زینب سلام الله علیه فرمود کودک صغیرم را به من سپارید تا او را وداع کنم، پس آن کودک معصوم را گرفت و صورت به نزد او برد تا او را ببوسد که حرمله بن کامل اسدی لعین تیری انداخت و بر گلوی آن طفل رسید و او را شهید کرد. و باین مصیبت اشاره کرده شاعر در این شعر:

وَ مُنْعَطِفِ اَهْوی لِتَقْبیلِ طِفْلِهِ       فَقَبَّلَ مِنْهُ قَبْلهُ السَّهْمُ مَنْحَراً

پس آن کودک را به خواهر داد، زینب سلام الله علیه او را گرفت و حضرت امام حسین علیه السلام کفهای خود را زیر خون گرفت همینکه پر شد به جانب آسمان افکند و فرمود سهل است بر من هر مصیبتی که بر من نازل شود زیرا که خدا نگران است.

سبط ابن جوزی در تذکره از هشام بن محمد کلبی نقل کرده که چون حضرت امام حسین علیه السلام دید که لشکر در کشتن او اصرار دارند قرآن مجید را برداشت و آنرا از هم گشود و بر سر گذاشت و در میان لشکر ندا کرد:

بَیْنی وَ بَیْنَکُمْ کِتابُ الله وَجَدّدی مُحَمّّدٌ رَسُولُ اللهِ صَلّی الله عَلَیْه و الِهِ.

ای قوم برای چه خون مرا حلال می‌دانید آیا من پسر دختر پیغمبر شما نیستم؟ آیا به شما نرسید قول جدم در حق من و برادرم حسن علیه السلام.

هذانِ سَیّدِا شَبابِ اَهْلِ الْجَنَّهِ.

در این هنگام که با آن قوم احتجاج می‌نمود ناگاه نظرش افتاد به طفلی از اولاد خود که از شدت تشنگی می‌گریست حضرت آن کودک را بر دست گرفت و فرمود:

یا قَوْمُ اِنْ لَمْ تَرْحَمُونی فَارْحَمُوا هذا الطّفْلَ.

ای لشکر اگر بر من رحم نمی‌کنید پس بر این طفل رحم کنید، پس مردی از ایشان تیری به جانب آن طفل افکند و او را مذبوح نمود. امام حسین علیه السلام شروع کرد به گریستن و گفت ای خدا حکم کن بین ما و بین قومی که خواندند ما را که یاری کنند بر ما پس کشتند ما را، پس ندائی از هوا آمد که بگذار او را یا حسین که از برای او مرضع یعنی دایه‌ایست در بهشت.

در کتاب احتجاج مسطور است که حضرت از اسب فرود آمد و با نیام شمشیر گودی در زمین کند و آن کودک را به خون خویش آلوده کرد پس او را دفن نمود.

طبری از حضرت ابوجعفر باقر علیه السلام روایت کرده که تیری آمد رسید بر گلوی پسری از آن حضرت که در کنار او بود پس آن حضرت مسح می‌کرد خون را بر او و می‌گفت: اَلَلّهَمَّ احْکُمْ بَیْنَنا وَ بَیْنَ قَوْم دَعَوْنا لِیَنْصُرُونا فَقَتَلُونا.



برچسب‌ها: شهادت حضرت علی اصغر (ع)
[ پنج شنبه 93/8/8 ] [ 11:49 صبح ] [ مهدی صادقیان ]

http://pic.photo-aks.com/photo/images/religious/moharam/large/haram-emam-hosein-moharam.jpg



برچسب‌ها: امام حسین
[ یکشنبه 93/8/4 ] [ 8:25 عصر ] [ مهدی صادقیان ]
........

.: Weblog Themes By Salehon.ir :.
درباره وبلاگ

حمایت می کنیم

جهت دریافت برنامه های رادیو افسران کلیک کنید