مهدی ادرکنی | ||||||||||||||||||||||||
درباره امام حسین (ع) خلاصه ای از زندگانی امام حسین علیه السلام
حسین (ع ) و پیامبر (ص ) انس بن مالک روایت می کند: وقتى از پیامبر پرسیدند کدام یک از اهل بیت خود را بیشتر دوست می دارى , فرمود: حسن و حسین را, (9) بارها رسول گرامى حسن (ع ) و حسین (ع ) را به سینه می فشرد وآنان را می بویید و می بوسید. (10)
حسین (ع ) با پدر
حتى یک روز که معاویه , در حضور امام حسن (ع ) وامام حسین (ع ) دهان آلوده اش را به بدگویى نسبت به امام حسن (ع ) و پدر بزرگوارشان امیرمؤمنان (ع ) گشود, امام حسین (ع ) به دفاع برخاست تا سخن در گلوى معاویه بشکند و سزاى ناهنجاریش را به کنارش بگذارد, ولى امام حسن (ع ) او را به سکوت و خاموشى فراخواند, امام حسین (ع ) پذیرا شد و به جایش بازگشت , آن گاه امام حسن (ع ) خود به پاسخ معاویه برآمد, و با بیانى رسا و کوبنده خاموشش ساخت . (15)
امام حسین (ع ) می دید که معاویه با اتکا به قدرت اسلام , بر اریکه حکومت اسلام به ناحق تکیه زده , سخت مشغول تخریب اساس جامعه اسلامى و قوانین خداوند است و از این حکومت پوشالى مخرب به سختى رنج می برد, ولى نمی توانست دستى فراز آورد وقدرتى فراهم کند تا او را از جایگاه حکومت اسلامى پایین بکشد, چنانچه برادرش امام حسن (ع ) نیز وضعى مشابه او داشت.
در تمام طول مدتى که معاویه از مردم براى ولایتعهدى یزید, بیعت می گرفت , حسین به شدت با اومخالفت کرد, و هرگز تن به بیعت یزید نداد و ولیعهدى او را نپذیرفت و حتى گاهى سخنانى تند به معاویه گفت و یا نامه اى کوبنده براى او نوشت .(16) معاویه هم در بیعت گرفتن براى یزید, به او اصرارى نکرد و امام (ع ) همچنین بود و ماند تا معاویه درگذشت ...
قیام حسینى
کوفیان ازامام حسین (ع ) که در مکه به سر می برد دعوت کردند تا به سوى آنان آید و زمامدار امورشان باشد. امام (ع ) مسلم بن عقیل , پسر عموى خویش را به کوفه فرستاد تا حرکت و واکنش اجتماع کوفى را از نزدیک ببیند و برایش بنویسد. مسلم به کوفه رسید و با استقبال گرم و بی سابقه اى روبرو شد, هزاران نفر به عنوان نایب امام (ع ) با او بیعت کردند, و مسلم هم نامه اى به امام حسین (ع ) نگاشت و حرکت فورى امام (ع ) را لازم گزارش داد.
مقصود من از حرکت , رسوا ساختن حکومت ضد اسلامى یزید وبرپاداشتن امر به معروف و نهى از منکر و ایستادگى در برابر ظلم و ستمگرى است وجز حمایت قرآن و زنده داشتن دین محمدى هدفى ندارم . و این مأموریتى بود که خداوند به او واگذار نموده بود, حتى اگر به کشته شدن خود و اصحاب و فرزندان و اسیرى خانواده اش اتمام پذیرد.
به ویژه که خود در طول راه می فرمود: من کان باذلا فینا مهجته و موطنا على لقاء الله نفسه فلیرحل معنا. (20) هر کس حاضر است در راه ما از جان خویش بگذرد و به ملاقات پروردگار بشتابد,همراه ما بیاید. و لذا در بعضى از دوستان این توهم پیش آمد که حضرتش را از این سفر منصرف سازند، غافل از این که فرزند على بن ابى طالب (ع ) امام و جانشین پیامبر, و از دیگران به وظیفه خویش آگاه تر است و هرگز از آنچه خدا بر عهده او نهاده، دست نخواهد کشید.
و شنیدیم و خواندیم که در شهرها, در بازارها, در مسجدها, در بارگاه متعفن پسر زیاد و دربار نکبت بار یزید, هماره و همه جا دهان گشودند وفریاد زدند, و پرده زیباى فریب را از چهره زشت و جنایتکار جیره خواران بنى امیه برداشتند و ثابت کردند که یزید سگباز وشرابخوار است, هرگز لیاقت خلافت ندارد و این اریکه اى که او بر آن تکیه زده جایگاه او نیست. سخنانشان رسالت شهادت حسینى را تکمیل کرد, طوفانى در جانها برانگیختند, چنان که نام یزید تا همیشه مترادف با هر پستى و رذالت و دنائت گردید و همه آرزوهاى طلایى و شیطانیش چون نقش بر آب گشت.
پیشوایان معصوم ما, هماره به واقعه کربلا و به زنده داشتن آن عنایتى خاص داشتند. غیر از این که خود به زیارت مرقدش می شتافتند و عزایش را بر پا می داشتند, در فضیلت عزادارى و محزون بودن براى آن بزرگوار, گفتارهاى متعددى ایراد فرموده اند.
هر چند عزادارى و گریه بر مصایب حسین بن على (ع ), و مشرف شدن به زیارت قبرش و بازنمایاندن تاریخ پرشکوه و حماسه ساز کربلایش ارزش و معیارى والا دارد, لکن باید دانست که نباید تنها به این زیارت ها و گریه ها و غم گساریدن اکتفا کرد, بلکه همه این تظاهرات , فلسفه دیندارى, فداکارى و حمایت از قوانین آسمانى را به ما گوشزدمینماید, و هدف هم جز این نیست , و نیاز بزرگ ما از درگاه حسینى آموختن انسانیت و خالى بودن دل از هر چه غیر از خداست میباشد, و گرنه اگر فقط به صورت ظاهر قضیه بپردازیم , هدف مقدس حسینى به فراموشى می گراید.
?باتشکر از سایت بیتوته برچسبها: درباره امام حسین (ع) و واقعه ی کربلا [ پنج شنبه 94/7/23 ] [ 5:35 عصر ] [ مهدی صادقیان ]
فضیلت و کیفیت زیارت امام رضا علیه السلام فضیلت زیارت امام رضا علیه السلام در بیان فضیلت و کیفیّت زیارت امام الانس والجنّة المدفون بأَرض الغُربَة بَضْعَة سَیّد الوَرى مولانا ابوالحسن علىّ بن موسى الرّضا صلوات اللهِ علیهِ و على آبائه و اوْلادِه ائمّة الهدى امّا فضیلت زیارت آن حضرت پس بیشتر از آن است که احصا شود و ما در اینجا تبرّک مى جوییم به ذکر چند خبر و نقل مى کنیم اکثر آنرا از تحفة الزّائر : اوّل از حضرت رسول صلى الله علیه و آله منقول است که فرمود زود باشد که پاره اى از تن من در خراسان مدفون گردد و هیچ مؤ منى زیارت نکند او را مگر آنکه حق تعالى بهشت را از براى او واجب گرداند و بدنش را بر آتش جهنم حرام گرداند و در حدیث معتبر دیگر فرموده که پاره اى از بدن من در خراسان مدفون خواهد شد هر غمناکى که او را زیارت کند البتّه حق تعالى غمش را زایل گرداند و هر گناهکارى که او را زیارت کند البته خدا گناهانش را بیامرزد . دوم به سند معتبر منقولست که حضرت موسى بن جعفرعلیه السلام فرمود که هرکه زیارت کند قبر فرزند من على را او را نزد خداى تعالى ثواب هفتاد حجّ مقبول بوده باشد راوى استبعاد کرد و گفت هفتاد حجّ مقبول حضرت فرمود که بلى هفتاد هزار حجّ گفت هفتاد هزار حجّ فرمود که چه بسیار حجّى باشد که مقبول نباشد هرکه آن حضرت را زیارت کند یا یک شب نزد آن حضرت بماند چنان باشد که خدا را در عرش زیارت کرده باشد گفت چنانچه خدا را در عرش زیارت کرده باشد فرمود بلى چون روز قیامت مى شود بر عرش الهى چهار کس از پیشینیان و چهار کس از پسینیان خواهند بود امّا پیشینیان پس نوح و ابراهیم و موسى و عیسى علیهم السلام اند و امّا پسینیان پس محمّد و على و حسن و حسین علیهم السلام اند پس ریسمانى مى کشند در پاى عرش پس مى نشیند با ما زیارت کنندگان قبور ائمّه و بدرستى که زیارت کنندگان قبر فرزندم على درجه ایشان از همه بلندتر و عطایشان از همه بیشتر خواهد بود . سیّم از حضرت امام رضاعلیه السلام روایت است که فرمود در خراسان بقعه اى هست که بر آن زمانى خواهد آمد که محلّ رفتن و آمدن ملائکه خواهد بود پس پیوسته فوجى از ملائکه از آسمان فرود خواهند آمد و فوجى بالا خواهند رفت تا در صور بدمند پرسیدند یَابن رسول الله کدام بقعه است فرمود که آن در زمین طوس است و آن والله باغى است از باغهاى بهشت هر که مرا زیارت کند در آن بقعه چنانست که رسول خدا صلى الله علیه و آله را زیارت کرده است و بنویسد حق تعالى از براى او به سبب آن زیارت ثواب هزار حجّ پسندیده و هزار عمره مقبوله و من و پدرانم شفیعان او باشیم در روز قیامت . چهارم به چندین سند صحیح از ابن ابى نصر منقول است که گفت خواندم نامه امام رضاعلیه السلام را که نوشته بود که برسانید به شیعیان من که زیارت من نزد خدا برابر است با هزار حجّ پس من این حدیث را به خدمت امام محمّد تقى علیه السلام عرض کردم فرمود بلى والله هزار هزار حجّ هست از براى کسى که آن حضرت را زیارت کند و حقّ او را شناسد . پنجم به دو سند معتبر منقول است که حضرت امام رضاعلیه السلام فرمود هرکه مرا زیارت کند با این دورى قبر من بیایم به نزد او در سه موطن روز قیامت تا او را خلاصى بخشم از اَهوال آنها در وقتى که نامه هاى نیکوکاران در دست راست ایشان و نامه هاى بدکاران در دست چپ ایشان پرواز کند و نزد صراط و نزد ترازوى اعمال. ششم در حدیث معتبر دیگر فرمود که زود باشد که کشته شوم به زهر با ظلم و ستم و مدفون شوم در پهلوى هارون الرّشید و بگرداند خدا تربت مرا محلّ تردّد شیعیان و دوستان من پس هرکه مرا در این غربت زیارت کند واجب شود براى او که من او را زیارت کنم در روز قیامت و سوگند مى خورم به خدایى که محمّد صلى الله علیه و آله را گرامى داشته است به پیغمبرى و برگزیده است او را بر جمیع خلایق که هر که از شما شیعیان نزد قبر من دو رکعت نماز کند البته مستحق شود آمرزش گناهان را از خداوند عالمیان در روز قیامت و به حق آن خداوندى که ما را گرامى داشته است بعد از محمّد صلى الله علیه و آله به امامت و مخصوص گردانیده است ما را به وصیّت آن حضرت سوگند مى خورم که زیارت کنندگان قبر من گرامى تر از هر گروهى اند بر خدا در روز قیامت و هر مؤ منى که مرا زیارت کند پس بر روى او قطره اى از باران برسد البتّه حق تعالى جسد او را بر آتش جهنّم حرام گرداند . هفتم به سند معتبر منقول است که محمّد بن سلیمان از امام محمّد تقى علیه السلام پرسید که شخصى حجّ واجب خود را کرده است به عنوان حجّ تمتّع پس به مدینه رفت و زیارت حضرت رسول صلى الله علیه و آله را کرد پس رفت به نجف و زیارت پدرت امیرالمؤ منین علیه السلام را کرد و حقّ او را مى شناخت و مى دانست که او حجّت خدا است بر خلق او و او درگاه خدا است که از آن در به خدا باید رسید پس سلام کرد بر آ ن حضرت پس رفت به کربلا و حضرت امام حسین علیه السلام را زیارت کرد پس رفت به بغداد و حضرت امام موسى کاظم علیه السلام را زیارت کرد پس به شهر خود برگشت و در این وقت خدا آنقدر مال به او روزى کرده است که به حجّ مى تواند رفت کدام بهتر است از براى این مرد که حجّ واجب خود را کرده است که برگردد و باز حجّ بکند یا برود به خراسان و پدرت امام رضاعلیه السلام را زیارت کند فرمود که بلکه برود بر پدرم سلام کند افضل است و باید که در ماه رجب باشد و در این زمان مکنید که بر ما و شما از خلیفه خوف تشنیع هست . هشتم شیخ صدوق در کتاب من لایحضره الفقیه از حضرت امام محمّد تقى علیه السلام روایت کرده که فرمود در میان دو کوه طوس قطعه اى از زمین است که از بهشت برداشته شده است هرکه داخل شود در آن ایمن خواهد بود در روز قیامت از آتش . نهم و نیز از آن حضرت روایت کرده که فرمود من ضامنم از جانب حق تعالى بهشت را از براى هرکه زیارت کند قبر پدرم را به طوس در حالى که عارف به حق آن حضرت باشد . دهمّ شیخ صدوق در عیون اخبار الرّضا روایت کرده که مردى از صالحین دید در خواب حضرت رسول صلى الله علیه و آله را عرض کرد به خدمت آن حضرت که یا رسول الله از فرزندان تو کدامیک را من زیارت کنم فرمود بعضى از فرزندان من زهر خورده آمد نزد من و بعضى کشته شده آمد گفتم کدامیک از آنها را زیارت کنم با پراکنده شدن مشاهد ایشان فرمود زیارت کن آن کسى را که به تو نزدیکتر است یعنى محلّ تو به قبر او نزدیکتر است و او مدفون است به زمین غربت گفتم یا رسول الله از این فرمایش رضا را قصد کردید فرمود بگو صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ بگو صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ بگو صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ سه مرتبه این را فرمود . مؤ لّف گوید که در وسائل و مستدرک ابوابى ذکر شده در استحباب تبرّک به مشهد امام رضاعلیه السلام و مشاهد ائمه علیهم السلام و استحباب اختیار زیارت حضرت رضا بر زیارت امام حسین علیه السلام و بر زیارت هریک از ائمّه علیهم السلام و برحجّ مندوب و عمره مندوبه وچون این کتاب گنجایش تطویل ندارد ما به همین چند خبر که عشره کامله است اکتفا کردیم .
پس بدانکه از براى آن بزرگوار زیارات چندى نقل شده و زیارت مشهور آن حضرت زیارتى است که در کتب معتبره مذکور است و به شیخ جلیل القدر محمّد بن الحسن بن الولید که از مشایخ جناب صدوق است منسوب گردانیده اند و از مزار ابن قولویه ره معلوم مى شود که از ائمّه علیهم السلام مروى بوده باشد و کیفیّت آن موافق کتاب من لایحضره الفقیه چنانست که چون اراده نمایى زیارت کنى قبر امام رضاعلیه السلام را در طوس پس غسل کن پیش از آنکه از خانه بیرون روى و بگو در وقتى که غسل مى کنى : اَللّهُمَّ طَهِّرْنى وَطَهِّرْ لى قَلْبى وَاشْرَحْ لى خدایا پاکم کن و پاک کن دلم را و بگشا صَدْرى وَاَجْرِ عَلى لِسانى مِدْحَتَکَ وَالثَّنآءَ عَلَیْکَ فَاِنَّهُ لا سینه ام را و مدح و ثناى خود را بر زبانم جارى کن زیرا که قُوَّةَ اِلاّ بِکَ اَللّهُمَّ اجْعَلْهُ لى طَهُورا وَشِفآءً نیروئى نیست جز بوسیله تو خدایا این غسل را برایم پاک کننده و درمان (دردهایم ) قرار ده ومى گوئى در وقت بیرون رفتن: بِسْمِ اللَّهِ وَبِاللَّهِ وَاِلَى اللَّهِ وَاِلَى ابْنِ رَسُولِ اللَّهِ حَسْبِىَ اللَّهُ تَوَکَّلْتُ عَلَى به نام خدا و به (یارى ) خدا و بسوى خدا و بسوى فرزند رسول خدا بس است مرا خدا و توکل کردم بر اللَّهِ اَللّهُمَّ اِلَیْکَ تَوَجَّهْتُ وَاِلَیْکَ قَصَدْتُ وَما عِنْدَکَ اَرَدْتُ خدا خدایا به درگاه تو رو کنم و به سوى تو آهنگ دارم و آنچه در پیش تو است (از فضل و احسان ) مى خواهم
پس چون بیرون روى بر در خانه خود بایست و بگو: اَللّهُمَّ اِلَیْکَ وَجَّهْتُ وَجْهى وَعَلَیْکَ خدایا رویم را بدرگاه تو کردم و به امید تو خَلَّفْتُ اَهْلى وَمالى وَما خَوَّلْتَنى وَبِکَ وَثِقْتُ فَلا تُخَیِّبْنى یا مَنْ لا جا گذاشتم خانواده و دارائیم ونیز آنچه را تو به من ارزانى داشتى و به تو اعتماد کردم پس نومیدم مکن اى که یُخَیِّبُ مَنْ اَرادَهُ وَلا یُضَیِّعُ مَنْ حَفِظَهُ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ نومید نکند هر که او را قصد کند و تباه نسازد هر که را نگهدارى کند درود فرست بر محمد و آل محمد وَاحْفَظْنى بِحِفْظِکَ فَاِنَّهُ لا یَضیعُ مَنْ حَفِظْتَ و نگهداریم کن به نگهدارى خود که براستى تو ضایع نکنى هر که را نگهدارى کنى پس هرگاه رسیدى بسلامت ان شاء اللَّه پس هرگاه خواهى به زیارت بروى غسل بکن و بگو در وقتى که غسل مى کنى: اَللّهُمَّ طَهِّرْنى وَطَهِّرْ لى قَلْبى وَاشْرَحْ لى صَدْرى وَاَجْرِ عَلى خدایا پاکم کن و پاک کن دلم را و بگشا سینه ام را و مدح و دوستى و ثناى خود را بر لِسانى مِدْحَتَکَ وَمَحَبَّتَکَ وَالثَّنآءَ عَلَیْکَ فَاِنَّهُ لا قُوَّةَ اِلاّ بِکَ وَقَدْ زبانم جارى کن که براستى نیروئى نیست جز به تو و این را عَلِمْتُ اَنَّ قِوامَ دینىِ التَّسْلیمُ لاَِمْرِکَ وَالاِْتِّباعُ لِسُنَّةِ نَبِیِّکَ بخوبى دانسته ام که آنچه موجب ماندن و قوام دین من است همان تسلیم در برابر فرمان تو و متابعت از سنت پیامبرت وَالشَّهاَدَةُ عَلى جَمیعِ خَلْقِکَ اَللّهُمَّ اجْعَلْهُ لى شِفآءً وَنُوراً اِنَّکَ و گواهى دادن به این مطلب براى همه خلق تو است خدایا این غسل را براى من شفا و نورى قرار ده که عَلى کُلِّ شَىْءٍ قَدیرٌ تو بر هر چیز توانائى پس بپوش پاکیزه ترین جامه هاى خود را و برو با پاى برهنه به آرامى و وقار و دلت بیاد خدا باشد و اَللَّهُ اَکْبَرُ و لا اِلهَ اِلا اللَّهُ و سُبْحانَ اللَّهِ و الْحَمْدُلِلَّهِ خدا بزرگتر است معبودى جز خدا نیست ، منزه است خدا، ستایش خاص خدا است بگو و گامهاى خود را کوتاه بردار و چون داخل روضه مقدّسه شوى بگو: بِسْمِ اللَّهِ وَبِاللَّهِ وَعَلى مِلَّةِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ به نامخدا و به (یارى ) خدا و بر کیش رسول خدا صلى اللّه علیه و آله گواهى دهم که معبودى نیست جز اِلاّ اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ وَاَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ وَاَنَّ خداى یگانه اى که شریک ندارد و گواهى دهم که همانا محمد بنده و رسول او است و عَلِیّاً وَلِىُّ اللَّهِ على ولى (و نماینده ) خدا است پس برو بنزد ضریح و قبله را در پشت خود بگیر و روبروى آنحضرت بایست و بگو: اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ وَاَشْهَدُ اَنَّ گواهى دهم که معبودى جز خداى یگانه نیست که شریک ندارد و گواهى دهم که همانا مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ وَاَنَّهُ سَیِّدُ الاَْوَّلینَ وَالاْ خِرینَ وَاَنَّهُ سَیِّدُ محمد بنده و رسول او است و او آقاى اولین و آخرین است و او است آقاى الاَْنْبِیآءِ وَالْمُرْسَلینَ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَرَسُولِکَ پیمبران و رسولان خدایا درود فرست بر محمد بنده و رسول وَنَبِیِّکَ وَسَیِّدِ خَلْقِکَ اَجْمَعینَ صَلوةً لا یَقْوى عَلى اِحْصآئِها غَیْرُکَ و پیامبر و بزرگ و آقاى آفریدگانت همگى درودى که نیروى شماره آن را کسى جز تو نداشته باشد اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى اَمیرِ الْمُؤ مِنینَ عَلِىِّ بْنِ اَبیطالِبٍ عَبْدِکَ خدایا درود فرست بر امیر مؤ منان على بن ابیطالب بنده وَاَخى رَسُولِکَ الَّذِى انْتَجَبْتَهُ بِعِلْمِکَ وَجَعَلْتَهُ هادِیاً لِمَنْ شِئْتَ مِنْ و برادر رسولت آن بزرگوارى که او را برگزیدى به علم خود و راهنمائیش کردى براى هر که خواستى از خَلْقِکَ وَالدَّلیلَ عَلى مَنْ بَعَثْتَهُ بِرِسالاتِکَ وَدَیّانَِ الدّینِ بِعَدْ لِکَ خلق خود و دلیلش ساختى بر آنکس که برانگیختى او را به رسالتهاى خود و داور دین قرارش دادى از روى عدالت وَفَصْلَِ قَضاَّئِکَ بَیْنَ خَلْقِکَ وَالْمُهَیْمِنَِ عَلى ذلِکَ کُلِّهِ وَالسَّلامُ عَلَیْهِ و فیصله دهنده حکم خود گرداندى او را در میان خلقت و مسلطش کردى بر همه اینها و سلام باد بر او وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى فاطِمَةَ بِنْتِ نَبِیِّکَ وَزَوْجَةِ و رحمت خدا و برکاتش خدایا درود فرست بر فاطمه دختر پیامبرت و همسر وَلِیِّکَ وَاُمِّ السِّبْطَیْنِ الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ سَیِّدَىْ شَبابِ اَهْلِ الْجَنَّةِ ولى و نماینده ات و مادر دو سبط (این امت ) حسن و حسین دو آقاى جوانان اهل بهشت الطُّهْرَةِ الطّاهِرَةِ الْمُطَهَّرَةِ التَّقِیَّةِ النَّقِیَّةِ الرَّضِیَّةِ الزَّکِیَّةِ سَیِّدَةِ نِسآءِ آن بانوى پاک پاکیزه طاهره پرهیزکار زبده پسندیده تزکیه شده بانوى زنان اَهْلِ الْجَنَّةِ اَجْمَعینَ صَلوةً لا یَقْوى عَلى اِحْصاَّئِها غَیْرُکَ اَللّهُمَّ اهل بهشت همه شان درودى بر او فرست که کسى نیروى شماره اش را جز تو نداشته باشد خدایا صَلِّ عَلَى الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ سِبْطَىْ نَبِیِّکَ وَسَیِّدَىْ شَبابِ اَهْلِ درود فرست بر حسن و حسین دو نوه پیغمبرت و دو آقاى جوانان اهل الْجَنَّةِ الْقاَّئِمَیْنِ فى خَلْقِکَ وَالدَّلیلَیْنِ عَلى مَنْ بَعَثْتَ بِرِسالاتِکَ بهشت که بپا خواستند در میان خلقت و دو نشانه بر آن کس که او را به رسالات خود مبعوث داشتى وَدَیّانَىِ الدّینِ بِعَدْلِکَ وَفَصْلَىْ قَضآئِکَ بَیْنَ خَلْقِکَ اَللّهُمَّ صَلِّ و دو داور در دینت از روى عدل تو و دو فیصله دهنده حکم تو در میان خلقت خدایا درود فرست عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ عَبْدِکَ الْقآئِمِ فى خَلْقِکَ وَالدَّلیلِ عَلى مَنْ بر على بن الحسین بنده ات که قیام کرد در میان خلق تو و دلیل بود بر آنکس که بَعَثْتَ بِرِسالاتِکَ وَدَیّانِ الدّینِ بِعَدْلِکَ وَفَصْلِ قَضآئِکَ بَیْنَ خَلْقِکَ به رسالت مبعوثش داشتى و داور در دین بود به عدل و داد تو و فیصله دهنده حکم تو بود در میان خلقت سَیِّدِ الْعابِدینَ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِی عَبْدِکَ وَخَلیفَتِکَ فى آقاى عبادت کنندگان خدایا درود فرست بر محمد بن على بنده ات و جانشینت در اَرْضِکَ باقِرِ عِلْمِ النَّبِیّینَ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصّادِقِ روى زمین شکافنده علم پیمبران خدایا درود فرست بر جعفر بن محمد صادق عَبْدِکَ وَوَلِىِّ دینِکَ وَ حُجَّتِکَ عَلى خَلْقِکَ اَجْمَعینَ الصّادِقِ الْبآرِّ بنده و سرپرست دینت و حجت تو بر همه خلقت آن امام راستگوى نیکوکار اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَبْدِکَ الصّالِحِ وَلِسانِکَ فى خدایا درود فرست بر موسى بن جعفر بنده شایسته ات و زبان گویاى تو در میان خَلْقِکَ النّاطِقِ بِحُکْمِکَ وَالْحُجَّةِ عَلى بَرِیَّتِکَ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلىِّ خلقت آنکه به حکم تو گویا بود و حجتى بر خلق تو بود خدایا درود فرست بر على بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضى عَبْدِکَ وَوَلِىِّ دینِکَ الْقآئِمِ بِعَدْلِکَ بن موسى الرضا آن آقاى پسندیده و بنده تو و سرپرست دینت و قیام کننده به عدل و داد تو وَالدّاعى اِلى دینِکَ وَدینِ آبائِهِ الصّادِقینَ صَلوةً لا یَقْوى عَلى و دعوت کننده به آئین تو و آئین پدران راستگویش درودى فرست که نیروى اِحْصآئِها غَیْرُکَ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِی عَبْدِکَ وَوَلِیِّکَ شماره اش را کسى جز تو نداشته باشد خدایا درود فرست بر محمد بن على بنده و نماینده ات الْقآئِمِ بِاَمْرِکَ وَالدّاعى اِلى سَبیلِکَ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلىِّ بْنِ مُحَمَّدٍ که قیام کرد به فرمان تو و دعوت کرد به راه تو خدایا درود فرست بر على بن محمد عَبْدِکَ وَوَلِىِّ دینِکَ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَى الْحَسَنِ بْنِ عَلِی الْعامِلِ بنده تو و سرپرست آئین تو خدایا درود فرست بر حسن بن على آن بزرگوارى که بدستورت بِاَمْرِکَ الْقآئِمِ فى خَلْقِکَ وَحُجَّتِکَ الْمُؤَدّى عَنْ نَبِیِّکَ وَشاهِدِکَ عمل کرد و در میان خلقت بپاخواست و آن حجت عالیمقام تو که پرداخت (آنچه را بعهده داشت ) از طرف پیامبرت و گواه تو عَلى خَلْقِکَ الْمَخْصُوصِ بِکَرامَتِکَ الدّاعى اِلى طاعَتِکَ وَطاعَةِ بر خلقت آنکه مخصوص گشت به کرامتت و دعوت کننده بود بسوى فرمانبردارى تو و فرمانبردارى رَسُولِکَ صَلَواتُکَ عَلَیْهِمْ اَجْمَعینَ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى حُجَّتِکَ وَوَلِیِّکَ رسول تو و درودهاى تو بر همگى ایشان باد خدایا درود فرست بر حجتت و نماینده ات الْقآئِمِ فى خَلْقِکَ صَلوةً تآمَّةً نامِیَةً باقِیَةً تُعَجِّلُ بِها فَرَجَهُ وَتَنْصُرُهُ که قیام کننده است در میان خلق تو درودى کامل و روینده و ماندنى که شتاب کنى بدان وسیله در فرج او و بدان یاریش بِها وَتَجْعَلُنا مَعَهُ فِى الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ اَللّهُمَّ اِنّى اَتَقَرَّبُ اِلَیْکَ بِحُبِّهِمْ کنى و قرار دهى ما را با آن حضرت در دنیا و آخرت خدایا من تقرب جویم به درگاه تو بوسیله دوستى ایشان وَاُوالى وَلِیَّهُمْ وَاُعادى عَدُوَّهُمْ فَارْزُقْنى بِهِمْ خَیْرَ الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ و دوست دارم دوستشان را و دشمن دارم دشمنشان را پس روزى من گردان بوسیله ایشان خوبى دنیا و آخرت را وَاصْرِفْ عَنّى بِهِمْ شَرَّ الدُّنْیا والاْخِرَةِ وَاَهْوالَ یَوْمِ الْقِیامَةِ و بگردان از من به برکت ایشان شر دنیا و آخرت و دهشتهاى قیامت را پس مى نشینى نزد سر آنحضرت و مى گوئى : اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا وَلِىَّ اللَّهِ اَلسَّلامُ سلام بر تو اى ولى خدا سلام عَلَیْکَ یا حُجَّةَ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا نُورَ اللَّهِ فى ظُلُماتِ الاَْرْضِ بر تو اى حجت خدا سلام بر تو اى نور خدا در تاریکیهاى زمین اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا عَمُودَ الدّینِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ آدَمَ صَِفْوَةِ سلام بر تو اى استوانه دین سلام بر تو اى وارث حضرت آدم برگزیده اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ نُوحٍ نَبِىِّ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ خدا سلام بر تو اى وارث نوح پیغمبر خدا سلام بر تو اى وارث اِبْراهیمَ خَلیلِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ اِسْماعیلَ ذَبیحِ اللَّهِ اَلسَّلامُ ابراهیم خلیل خدا سلام برتو اى وارث اسماعیل قربانى خدا سلام عَلَیْکَ یا وارِثَ مُوسى کَلیمِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ عیسى بر تو اى وارث موسى هم سخن خدا سلام بر تو اى وارث عیسى رُوحِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا روح خدا سلام بر تو اى وارث محمد رسول خدا سلام بر تو اى وارِثَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ عَلِی وَلِىِّ اللَّهِ وَوَصِىِّ رَسُولِ رَبِّ الْعالَمینَ وارث امیر مؤ منان على (ع ) ولى خدا و وصى رسول پروردگار جهانیان اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ فاطِمَةَ الزَّهْرآءِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ سلام بر تو اى وارث فاطمه زهرا سلام بر تو اى وارث الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ سَیِّدَىْ شَبابِ اَهْلِ الجَنَّةِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ حسن و حسین دو آقاى جوانان اهل بهشت سلام بر تو اى وارث عَلىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ زَیْنِ الْعابِدینَ اَلسَّلامُعَلَیْکَ یا وارِثَ مُحَمَّدِ بْنِ على بن الحسین زیور عبادت کنندگان سلام بر تو اى وارث محمد بن عَلِی باقِرِ عِلْمِ الاَْوَّلینَ وَالاْ خِرینَ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ جَعْفَرِ بْنِ على شکافنده علم اولین و آخرین سلام بر تو اى وارث جعفر بن مُحَمَّدٍ الصّادِقِ الْبآرِّ اَلسَّلامُعَلَیْکَ یا وارِثَ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ محمد آن راستگوى نیکوکار سلام بر تو اى وارث موسى بن جعفر اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الصِّدّیقُ الشَّهیدُ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْوَصِىُّ سلام بر تو اى راستى پیشه شهید سلام بر تو اى وصى الْبآرُّ التَّقِىُّ اَشْهَدُ اَنَّکَ قَدْ اَقَمْتَ الصَّلوةَ وَآتَیْتَ الزَّکوةَ وَاَمَرْتَ نیک رفتار با تقوى گواهى دهم که براستى تو برپاداشتى نماز را و بدادى زکات را و امر کردى بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَیْتَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَعَبَدْتَ اللَّهَ مُخْلِصاً حَتّى اَتیکَ الْیَقینُ به معروف (کار نیک ) و نهى کردى از کار زشت و پرستش کردى خدا را از روى اخلاص تا مرگت فرا رسید اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبَا الْحَسَنِ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ سلام بر تو اى ابا الحسن و رحمت خدا و برکاتش پس خود را بر ضریح مى چسبانى و مى گوئى : اَللّهُمَّ اِلَیْکَ صَمَدْتُ مِنْ اَرْضى وَقَطَعْتُ الْبِلادَ خدایا به آهنگ دربار تو کوچ کردم از سرزمینم رَجاءَ رَحْمَتِکَ فَلا تُخَیِّبْنى وَلا تَرُدَّنى بِغَیْرِ قَضآءِ حاجَتى وَارْحَمْ به امید رحمت تو شهرها را درنوردیدم پس نومیدم مکن و بازم مگردان بدون برآوردن حاجتم و رحم کن تَقَلُّبى عَلى قَبْرِ ابْنِ اَخى رَسُولِکَ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَآلِهِ بِاَبى اَنْتَ به این رفت و آمد و روى آوردنم بر سَرِ قبر برادر زاده پیغمبرت که درودهاى تو بر او و آلش باد پدر وَاُمّى یا مَوْلاىَ اَتَیْتُکَ زآئِراً وافِداً عآئِذاً مِمّا جَنَیْتُ عَلى نَفْسى و مادرم به فدایت اى سرور من آمده ام براى زیارتت و واردم بر تو و پناهنده ام به تو از آن جنایاتى که بر خود کردم وَاحْتَطَبْتُ عَلى ظَهْرى فَکُنْ لى شافِعاً اِلَى اللَّهِ یَوْمَ فَقْرى وَفاقَتى و بار گناهى که بر دوش کشیدم پس تو شفیع من باش در پیشگاه خداوند در روز نیاز و نداریم فَلَکَ عِنْدَ اللَّهِ مَقامٌ مَحْمُودٌ وَاَنْتَ عِنْدَهُ وَجیهٌ زیرا که تو در پیشگاه خداوند مقامى شایسته دارى و در نزد او آبرومندى پس دست راست را بلند مى کنى و دست چپ را بر قبر مى گشائى و مى گوئى : اَللّهُمَّ اِنّى اَتَقَرَّبُ اِلَیْکَ خدایا من به تو تقرب جویم بوسیله بِحُبِّهِمْ وَبِوِلایَتِهِمْ اَتَوَلّى آخِرَهُمْ بِما تَوَلَّیْتُ بِهِ اَوَّلَهُمْ وَاَبْرَءُ مِنْ کُلِّ دوستى و ولایت این خاندان دوست دارم آخرین آنها را به همان نحو که دوست داشتم اولین نفرشان را و بیزارى جویم از هر وَلیجَةٍ دُونَهُمْ اَللّهُمَّ الْعَنِ الَّذینَ بَدَّلُوا نِعْمَتَکَ وَاتَّهَمُوا نَبیَّکَ همدمى غیر از ایشان خدایا لعنت کن کسانى که دگرگون کردند نعمت تو را و متهم کردند )در امر خلافت ) پیامبرت را وَجَحَدُوا بِآیاتِکَ وَسَخِرُوا بِاِمامِکَ وَحَمَلُوا النّاسَ عَلى اَکْتافِ آلِ مُحَمَّدٍ اَللّهُمَّ اِنّى اَتَقَرَّبُ اِلَیْکَ بِالْلَّعْنَةِ عَلَیْهِمْ وَالْبَرآئَةِ مِنْهُمْ فِى الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ یا رَحْمنُ و منکر شدند آیات تو را و به مسخره گرفتند امام تو را و سوار کردند مردم را بر دوش آل محمد (و بر علیه آنان تحریکشان کردند) خدایا من به تو تقرب جویم بوسیله لعنت کردن بر ایشان و بیزارى جستن از آنها در دنیا و آخرت اى خداى بخشاینده پس برمى گردى و بنزد پاى آن حضرت مى روى و مى گوئى : صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ یا اَبَا الْحَسَنِ صَلَّى اللَّهُ عَلى رُوحِکَ وَبَدَنِکَ درود خدا بر تو اى اباالحسن ، درود خدا بر روان تو و بر پیکرت باد صَبَرْتَ وَاَنْتَ الصّادِقُ الْمُصَدَّقُ قَتَلَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَکَ بِالاَْیْدى وَالاَْلْسُنِ بردبارى کردى با اینکه تو راستگوئى بودى تصدیق شده خدا بکشد کسانى که تو را کشتند بدست و زبان
پس تضرع و مبالغه کن در لعنت کردن بر کُشنده امیرالمؤ منین و قاتلان حسن و حسین علیه السلام و قاتلان جمیع اهل بیت رسول خداصلى الله علیه و آله پس از پشت قبر برو و نزد سر آن حضرت دو رکعت نماز بکن در رکعت اوّل سوره یسَّ و در رکعت دویّم سوره الرّحمن بخوان و جهد کن در دعا و تضرّع و بسیار دعا کن از براى خود و پدر و مادر خود و جمیع برادران مؤ من خود و آنچه خواهى نزد سر آن حضرت بمان و باید که نمازهاى خود را نزد قبر بکنى . مؤ لّف گوید که این زیارت بهترین زیارات آن حضرت است و در فقیه و عیون و کتب علاّمه مجلسى و غیره وَسَخِرُوا بِاِمامِکَ که در آخر زیارتست با دو میم است یعنى و لعنت کن خداوندا کسانى را که استهزاء نمودند به امامى که تو از جهت ایشان مقرّر فرمودى ولکن در مصباح الزّائر سَخِرُوا بِاَیّامِکَ است و این نیز درست بلکه شاید از جهتى اولى باشد چه آنکه مراد از ایّام ائمّه علیهم السلام است چنانکه در خبر صفربن ابى دُلَف در فصل پنجم از باب اوّل معلوم شد و بدان نیز که لعنت کردن بر قاتلان ائمّه علیهم السلام به هر زبانى که کرده شود خوبست و اگر این عبارت را که از بعضى ادعیه اخذ شده بخواند شاید مناسب تر باشد: اَللّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ اَمیرِ خدایا لعنت کن کُشندگان امیر الْمُؤْمِنینَ وَقَتَلَةَ الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ عَلَیْهِمُ السَّلامُ وَقَتَلَةَ اَهْلِ بَیْتِ مؤ منان را و کشندگان حسن و حسین علیهم السلام را و کشندگان خاندان نَبِیِّکَ اَللّهُمَّ الْعَنْ اَعْدآءَ آلِ مُحَمَّدٍ وَقَتَلَتَهُمْ وَزِدْهُمْ عَذابا فَوْقَ پیامبرت را خدایا لعنت کن دشمنان آل محمد و کشندگانشان را و بیفزا بر آنها الْعَذابِ وَهَوانا فَوْقَ هَوانٍ وَذُلاّ فَوْقَ ذُلٍّ وَخِزْیا فَوْقَ خِزْىٍ اَللّهُمَّ عذابى روى عذابى و خوارى بر روى خوارى و زبونى بر روى زبونى و رسوائى بر روى رسوائى خدایا دُعَّهُمْ اِلَى النّارِ دَعّا وَاَرْکِسْهُمْ فى اَلیمِ عَذابِکَ رَکْسا وَاحْشُرْهُمْ بیفکن آنها را بدوزخ به سختى و سرنگونشان کن در عذاب دردناک یک باره و آنان را با پیروانشان وَاَتْباعَهُمْ اِلى جَهَنَّمَ زُمَرا گروه گروه بسوى جهنم محشور فرما[1] [1] مفاتیح الجنان – زیارات – ص 815 - شیخ عباس قمی – مترجم موسوی دامغانی چاب :نگارش /قم - نوبت چاب یازدهم- انتشارات استان قدس رضوی. برچسبها: فضیلت و کیفیت زیارت امام رضا علیه السلام [ یکشنبه 94/6/1 ] [ 6:26 عصر ] [ مهدی صادقیان ]
طلوع خورشید در خانه وحیدر سال سوم هجرت و در شب نیمه ماه رمضان ـ که بهترین ماه های خداست ـ خانه امیرالمؤمنین و فاطمه علیهماالسلام میزبان قدوم مولود مبارکی شد که شادی را با خود به خانه وحی آورد. در این شب فرخنده، سبط اکبر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم ، حضرت امام حسن علیه السلام چشم به جهان گشود و شهر مدینه را غرق نور کرد. مژده میلادهنگامی که امام حسن علیه السلام به دنیا آمد رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم در سفر بودند و امیرالمؤمنین و فاطمه علیه السلام چشم به راه بازگشت. ایشان پیامبر پس از مراجعت از سفر، طبق معمول ابتدا به خانه فاطمه علیهاالسلام وارد شد. هنگامی که خبر تولد نوزاد را به ایشان دادند، شادمانی وجود حضرت را فرا گرفت. نام گذاری کودکهنگامی که کودک را نزد پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم آوردند، حضرت رو به علی علیه السلام کرده، فرمود: «آیا او را نام گذاری کرده ای؟» عرض کرد: «من در نام گذاری وی بر شما پیشی نمی گیرم». رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: «من هم در نام گذاری بر خداوند سبقت نمی جویم». در این هنگام جبرئیل از آسمان فرود آمد و از سوی خدای متعال به وی تهنیت گفت و سپس اظهار داشت: «خداوند تو را فرمان داده که نام پسر هارون، «شبر» را بر او بگذاری». حضرت فرمود: «زبان من عربی است». جبرئیل عرض کرد: نامش را «حسن» بگذار و پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم او را «حسن» نامید. شرافت نسبحضرت امام حسن مجتبی علیه السلام اولین مولودی است که از نظر شرافت نسب هیچ کسی به پای او نمی رسد. جد بزرگوارش پیامبر و خاتم الانبیا، پدر گرامی اش اولین امام و سیدالاوصیا، و مادر مکرمش، صدیقه اطهر سیدة النساست. هیچ کس قبل از امام حسن علیه السلام دارای چنین شرافت نسب و خاندانی نبوده است. او در مکتب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم و امیرالمؤمنین علیه السلام رشد یافت و در دامان برترین زنان عالم، حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام ، بزرگ شد. کنیه و القاب حضرتکنیه آن حضرت «ابومحمد» بوده است. جد بزرگوارش او را «ابومحمد» خطاب می نمود و کنیه دیگری برای آن حضرت ذکر نشده است. اما برخی از القاب آن حضرت بدین شرح است: زکیّ، مجتبی، سیّد، تقی، نقی، طیّب، ولی و برّ مشهورترین این القاب، مجتبی و تقی است و نیز سیّد، که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم امام حسن علیه السلام را بدان ملقب فرموده اند. ریحانه رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلممی توان گفت بهترین و شادترین دوران زندگانی امام حسن علیه السلام همان دورانی است که با رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله وسلم گذشت. امام حسن علیه السلام حدود هفت سال و شش ماه از عمر شریفش را در کنار جد بزرگوارش سپری نمود و از محبت های بی دریغ و بسیار ایشان بهره برد. علاقه و محبت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم به حسن و حسین علیه السلام به جایی رسیده بود که آن دو کودک را «ریحانه» می خواند و در جواب یکی از صحابه که عرض کرد: «ای رسول خدا، آیا ایشان را دوست داری؟»، فرمود: «چگونه ایشان را دوست ندارم این دو تن گل های خوش بوی من از دنیا هستند و من آن دو را می بویم»، و همین مضمون را درباره امام حسن علیه السلام فرمودند: «به راستی که او گل خوش بوی من در دنیاست و به راستی که این پسر من سیّد و آقاست». شأن و مقام امام حسن علیه السلام در کودکیبزرگی منش و سترگی روح آن امام، چندان بود که پیامبر ارجمند اسلام صلی الله علیه و آله وسلم او را با کمی سن، در برخی از عهدنامه ها گواه می گرفت. آن گاه که پیامبر به امر خدا، با اهل نجران، به مباهله برخاست، امام حسن و امام حسین و حضرت علی و فاطمه علیهاالسلام را نیز به فرمان خدای، همراه خویش برد و آیه تطهیر در پاک دامنی آن گرامیان فرود آمد. شباهت به رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلمحضرت امام حسن علیه السلام از نظر صورت و سیرت در بین ائمه اطهار علیه السلام شبیه ترین آنان به رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله وسلم است. وقتی امام حسن علیه السلام به دنیا آمد شباهت بسیاری به جد بزرگوارش داشت و این شباهت بعدها در چهره، رفتار و گفتار آن حضرت بیشتر نمایان شد. علاوه بر چهره جذاب و نورانی، راه رفتن و صحبت کردن حضرت نیز مانند پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم بود. حُسنِ خلق، کرامت، جوان مردی، یتیم نوازی و دیگر سجایای اخلاقی را نیز آن حضرت از جدّ گرامی اش به ارث برده بود. شیخ مفید در کتاب معروف خود، ارشاد، آورده است: «و حسن علیه السلام چنان بود که از نظر خلقت و سیرت و سیادت شبیه ترین مردم به رسول خدا بود». آقای جوانان اهل بهشتدر روایات بسیاری نقل شده است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم به امام حسن و امام حسین علیه السلام محبت فراوان داشت و می فرمود که آن دو سید جوانان اهل بهشت هستند. هم چنین در روایتی آمده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: «هرکس دوست دارد به آقای جوانان اهل بهشت بنگرد، به حسن بنگرد». و این گفتار پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم نیز مشهور است که فرمود: «اهل بهشت همگی جوان هستند» و این تذکر پیامبر به این دلیل است که عده ای فکر نکنند که برای پیران اهل بهشت نیز سیّد و آقایی خواهد بود. چنان که امام جواد علیه السلام فرمود: «به خدا سوگند، در بهشت پیری وجود ندارد؛ بلکه همگی جوان هستند». فضایل امام حسن علیه السلام در کلام امام سجاد علیه السلامامام سجاد علیه السلام می فرمایند: حسن بن علی بن ابی طالب علیه السلام در زمان خود از همه عابدتر، زاهدتر و با فضیلت تر بود و هرگاه حج می رفت، پیاده، و چه بسا پابرهنه می رفت و هرگاه مرگ را به خاطر می آورد می گریست، و هرگاه رستاخیز و زنده شدن را از نظر می گذراند، اشک از دیده می ریخت و هرگاه گذر از صراط را در اندیشه می آورد، گریان می شد... و هرگاه به نماز بر می خاست، تنش در برابر خداوند عزوجل به لرزه می افتاد و هرگاه بهشت و دوزخ را به یاد می آورد چونان مار گزیده بی تابی می کرد و از خداوند، بهشت را طلب می کرد و از آتش دوزخ به او پناه می برد. او هرگاه عبارت «یا ایّهاالذین امنوا» را از قرآن می خواند، می گفت: «لبیک اللهم لبیک». پرهیزگاری امام حسن علیه السلامامام حسن علیه السلام توجهی ویژه به خداوند داشت. آثار این توجه را گاه از چهره او به هنگام وضو درمی یافتند: چون وضو می گرفت رنگ می باخت و به لرزه می افتاد. می پرسیدند که چرا چنین می شوی؟ می فرمود: «آن را که در پیشگاه خدا می ایستد جز این سزاوار نیست». از امام ششم علیه السلام نقل می کنند که فرمود: «امام حسن علیه السلام هم عابدترین مردمان زمان خویش بود و هم با فضیلت ترین. چون به یاد مرگ و... رستاخیز می افتاد. آن قدر می گریست تا بی حال می شد. پیاده و گاه پابرهنه، 25 بار به خانه خدا رفت». شجاعت امام حسن علیه السلامدر بیان شجاعت امام حسن علیه السلام همین بس که او تربیت یافته شیر خدا، علی علیه السلام است که در جنگ ها به دشمن پشت نمی کرد و تا دشمن را به هلاکت نمی رساند، از پای نمی نشست. امام حسن علیه السلام نیز که از کودکی همراه پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم جنگ ها دیده بود و از پدر جنگاوری آموخته بود، در پیکار بسیار دلاور بود. بردباری امام علیه السلامامام حسن علیه السلام بسیار بردبار و شکیبا بودند. این صفت حضرت در برخورد با مشکلات و مصائب و نیز در روبه رو شدن با جاهلان و دشمنان بسیار آشکار بود. مردی از اهل شام به تحریک معاویه امام علیه السلام را به باد دشنام گرفت. پس از این که آن مرد ساکت شد، امام علیه السلام او را سلام گفته، فرمودند: «به گمانم در این شهر غریب هستی. اگر نیازمند خانه هستی به تو منزل دهیم، و اگر نیاز به مالی داری آن را در اختیارت می کنیم. اگر گرسنه ای سیرت سازیم و اگر نیاز دیگری داری کمکت کنیم». مرد شامی از عمل زشت خود پشیمان شد و در حالی که می گریست گفت: «تو و پدرت نزد من مبغوض ترین مردم بودید و اینک محبوب ترین آنها هستید». و این گونه مردی جاهل و فریب خورده با برخورد حلیمانه امام حسن علیه السلام هدایت یافت و در جمع دوستان اهل بیت علیه السلام درآمد. کرامت و بخشندگی امام علیه السلامکرم و سخاوت امام حسن مجتبی علیه السلام به حدی بود که در روایت آمده است که هیچ گاه سائلی را رد نکرد و در برابر درخواست او «نه» نگفت. به همین دلیل است که او را «کریم آل طه» می خوانند. هنگامی که به ایشان عرض شد: «چرا هیچ سائلی را رد نمی کنید؟» فرمود: «من سائل درگاه خدا و راغبِ پیشگاه اویم و شرم دارم که خود درخواست کننده باشم و سائلی را رد کنم». و نیز می فرمود: «بهترین روزهای جوانمرد روزی است که از او چیزی درخواست شود». فروتنی همراه با سخاوتروایت شده است که حسن بن علی علیه السلام بر گروهی از فقرا گذشت که تکه نان های بر زمین نهاده و گرد یکدیگر نشسته بودند و از آن برمی داشتند و می خوردند. این جماعت به امام علیه السلام گفتند: ای پسر دختر رسول خدا، بفرمایید. حضرت فرود آمد و فرمود: «خداوند مستکبران را دوست ندارد» و همراه آنان به خوردن نشست تا از خوردن دست کشیدند. سپس امام علیه السلام آنها را به مهمانی دعوت کرد و اطعامشان نمود و جامه شان بخشید. امام علیه السلام چون از این کار فراغت یافت، فرمود: «فضیلت و برتری از آنهاست؛ زیرا آنها جز آنچه ما را بدان اطعام کردند، نداشتند ولی ما بیش از آن چه دادیم، داریم». این مطلب فروتنی فراوان امام علیه السلام را نشان می دهد. امام حسن علیه السلام در کلام مقام معظم رهبری(مدظله العالی)اگر امام حسن علیه السلام صلح نمی کرد، تمام ارکان خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم را از بین می بردند و کسی را باقی نمی گذاشتند که حافظ نظام ارزشیِ اصیلِ اسلام باشد. همه چیز به کلی از بین می رفت و ذکر اسلام برمی افتاد و نوبت به جریان عاشورا هم نمی رسید... امیدواریم خداوند به همه ما بصیرتی عنایت کند، تا بتوانیم این بزرگوار را بشناسیم و نگذاریم پرده جهالت و غبار بد شناختی که تا مدتها بر چهره آن بزرگوار بوده، باقی بماند؛ یعنی حقیقت را همه باید بفهمند و بدانند که صلح امام مجتبی علیه السلام همان قدر ارزش داشت که شهادت برادر بزرگوارش، امام حسین علیه السلام ارزش داشت و همان قدر که آن شهادت به اسلام خدمت کرد، آن صلح هم همان قدر یا بیشتر به اسلام خدمت کرد». بوی بهشت
بُعد معنوی انسانهمان طور که می دانیم انسان دارای دو بعد مادی و معنوی است، ولی متأسفانه برخی از مردم می پندارند که فقط باید از بعد مادی و جسمی خویش محافظت کنند و بیشتر اندیشه و همت خود را مشغول امور مادی می کنند. برخی از افراد بدون توجه به اهمیت روان و بعد معنوی وجودشان، افکار آلوده و مسمومی را از طریق کتاب ها و فیلم های مضرّ و طرق دیگر در روان و ذهن خویش وارد می کنند و پرورش می دهند و در نتیجه روح آنها مریض می شود و گناه در نظر آنها زیبا، جلوه می کند و به میزان مسمومیّت روح، از مسائل معنوی، کم تر لذت می برند؛ در حالی که این افراد می توانند به یاری روش های مختلف، غذاهای مفیدی را برای روح خود فراهم کنند. خوش بختانه در دین مبین اسلام به این مسئله اهمیت فراوان داده شده است. امام حسن مجتبی علیه السلام در این باره می فرمایند: «تعجّب می کنم از کسانی که در غذای جسم خود فکر می کنند، ولی در امور معنوی و غذای جان خویش تعقّل نمی نمایند. شکم را از غذای زیان بار حفظ می کنند ولی باک ندارند که افکار پلیدی در روان آنها وارد شود». زیبادوستیحس زیبادوستی از نعمات بزرگ الهی است که از جانب خداوند بخشنده در وجود انسان به ودیعه نهاده شده است. این مسئله باید برای ما مسلمانان در هنگام نماز و حاضر شدن در پیشگاه الهی نمود بیشتری داشته باشد. پیشوایان دینی ما نیز حقیقتا در این زمینه الگوهای بسیار خوبی برای ما می باشند؛ چنانچه در روایتی آمده است که امام حسن مجتبی علیه السلام بهترین لباس های خود را در موقع نماز در بر می کرد. کسانی از آن حضرت سبب این کار را پرسش کردند. ایشان در جواب فرمودند: «خداوند زیباست و زیبایی را دوست دارد». از این رو خود را در پیشگاه الهی زینت می کنم. خداوند امر فرموده که با زینت های خود در مساجد حاضر شوید. استفاده صحیح از لحظات عمرعمر انسان با سرعت در حال گذر است و انسان عاقل و با ایمان همیشه درصدد است که از لحظات عمر خود به خوبی استفاده کند؛ چرا که استفاده صحیح و بهینه از عمر برای انسان هم می تواند دارای خیر مادّی و هم دارای خیر معنوی و فراهم آوردن توشه آخرت باشد. همان طور که می دانیم یکی از سؤالهایی که در بدو ورود انسان به عالم برزخ از او پرسیده می شود، این است که عمر خود را در دنیا چگونه گذرانده است. کسی که در دنیا از فرصت های زندگی اش برای آبادسازی خانه ابدی استفاده نکرده و فقط به امور دنیوی زودگذر و زرق و برق غفلت زا و لذت های ناپایدار اهمیت داده است ضرر بزرگی را در آخرت متحمّل می شود. دراین باره امام حسن علیه السلام می فرمایند: از فرصت زندگی استفاده کن و از آنچه اکنون در دست داری برای منازلی که در پیش داری بهره بردار که افراد باایمان برای فردای خود از دنیا، زاد و توشه تهیه می کنند و افراد بی ایمان، تنها از آن لذت و کام روایی می خواهند. فراگیری علمدر دنیای امروز اگر کسی نسبت به کسب علم بی توجه باشد، ضرر سنگینی را متحمّل می شود؛ چرا که انسان متعهّد با فراگیری دانش و به کارگیری صحیح آن افزون بر عقب نماندن از کسانی که از دانش خود در مسیر نادرست استفاده می کنند می توانند پادزهر مناسبی در مقابل اعمال غلط و زهرآلود آنها تهیه کند و به این ترتیب با خدمات ارزنده ای که به هم نوعان خود ارائه می دهد، از لحظات عمر خود نیز حداکثر استفاده را برای فراهم آوردن خیر دنیا و آخرت کسب می کند. روزی حضرت مجتبی علیه السلام فرزندان خود و فرزندان برادر خود را دعوت کرد و به آنان فرمود: «همه شما، کودکانِ اجتماعِ امروزید و امید می رود که بزرگان اجتماع فردا باشید. دانش بیاموزید و در کسب علم کوشش کنید و هرکدام که حافظه قوی ندارید و نمی توانید در مجلس درس، مطالب استاد را ضبط کنید، آنها را بنویسید و نوشته ها را در منزل نگاه داری نمایید تا در موقع لزوم به آن مراجعه کنید». خیر خالصامتحانات الهی برای انسان های مختلف متفاوت است. گاهی اراده خداوند موجب می شود که به برخی از انسان ها نعمت های فراوان عطا شود و اگر آنها در این زمان شکر پروردگار را آن طور که شایسته ذات اقدس اوست به جا بیاورند، از امتحان الهی سربلند بیرون می آیند وگرنه نتیجه این امتحان خوشایند نمی باشد. برخی دیگر از انسان ها با انواع مشکلات امتحان می شوند که در این حالت صبر در برابر بلا یا مصائب موجب پیروزی در این امتحان الهی می شود. امام حسن مجتبی علیه السلام می فرمایند: «خیری که همراهش شر و بدی نیست عبارت است از سپاس برای نعمت و صبر در برابر مصائب است». مشورت از دیدگاه امام حسن علیه السلامدر تعالیم اسلامی به مشورت کردن بسیار اهمیت داده شده است و ما را از خودسرانه تصمیم گرفتن نهی کرده اند؛ چرا که خودسرانه تصمیم گرفتن علاوه بر این که ما را از نظرات سازنده افراد آگاه محروم می کند، عواقب ناخوشایندی را به دنبال خواهد داشت. از سوی دیگر مشورت با افراد آگاه در کارهای مهم علاوه بر موفقیت در آن کار موجب هدایت انسان ها به کمال و رشد می شود و به این طریق راه درست برای افراد نمایان می شود. امام حسن مجتبی علیه السلام در این باره می فرمایند: «ثمره مشاوره، هدایت به کمال و رشد است» و در جای دیگر می فرمایند: «هیچ قومی مشورت نکردند جز این که راه خود را یافتند». بردباری از دیدگاه امام حسن مجتبی علیه السلامنفْس انسان مانند اسب سرکشی است که باید با تمام قدرت مهار شود وگرنه خسارات جبران ناپذیری را به انسان وارد می کند. یکی از مصادیق مهار نفس بردباری است که انسان در موقع غضب خشم خود را فرو برد. اگر آدمی از بردباری لازم برخوردار نباشد، نتیجه ناخوشایندی به بار می آید. امام حسن مجتبی علیه السلام بردباری را یکی از ابزارهای مهمّ تملک نفس معرفی کرده در تعریف بردباری می فرمایند: «بردباری عبارت است از فرو بردن خشم و تملّک نفس». دوستی و دوست یابیدوست خوب یکی از نعمات بزرگ الهی است که باید برای به دست آوردن آن حداکثر دقت لازم را به کار برد، به این ترتیب که فرد منتخب برای دوستی را در موقعیّت های مختلف، به خصوص هنگام سختی ها، بیازماییم و تا از خلوص دوستیِ او اطمینان پیدا نکرده ایم به او نباید اعتماد کنیم. امام حسن مجتبی علیه السلام در این باره به یکی از فرزندان خود می فرمایند: «پسر جان! با هیچ کس طرح دوستی نریز، جز این که از رفت و آمدها (و خصوصیات اخلاقی اش آگاه شوی و چون به دقت وارسی کردی با او بر اساس گذشت و برادری رفاقت کن». شرط رسیدن به عظمت و بزرگی از دیدگاه امام حسن مجتبی علیه السلامچه خوب است که ما انسان ها در زندگی روزمره خود گذشت و فداکاری را پیشه خود سازیم و از کم گذشت بودن و به رخ کشیدنِ لغزش های دیگران بپرهیزیم؛ چرا که این عمل زشت ترین عیوب می باشد. اگر فردی در زندگی دارای گذشت باشد، از نظر امام حسن مجتبی علیه السلام به عظمت و بزرگی می رسد؛ چنانچه در جواب کسی که از ایشان پرسیده بود عظمت و بزرگی در چیست؟ فرموده بودند: «عظمت و بزرگی در این است که در هنگام ناداری عطا کند و از جرم و خطا درگذرد». برچسبها: ولادت امام حسن مجتبی {علیه السلامِ} [ چهارشنبه 94/4/3 ] [ 12:46 عصر ] [ مهدی صادقیان ]
جایگاه و اهمیت شب قدر
اما در چه شبی از شبهای آن ماه، قرآن نازل شده است؟ آیه دیگر بیان میکند که «اِنّا اَنْزَلْناهُ فی لَیْلَةٍ مُبارَکَةٍ» (2)؛ «به راستی، آن [قرآن] را در شبی پر برکت نازل کردیم.» و این شب مبارک را در سوره قدر مشخص فرموده که «اِنّا اَنْزَلْناهُ فی لَیْلَةِ الْقَدْرِ» (3)؛ «به حقیقت ما آن [قرآن] را در شب قدر فرود آوردیم.» پس باید گفت نزول قرآن در چنین شبی بر عظمت آن میافزاید. این نکته را هم اضافه کنیم که این نزول، نزول دفعی است بر قلب رسول گرامی اسلام، نه نزول تدریجی که آغاز آن با آغاز بعثت یعنی بیست و هفتم رجب همراه است.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله میفرمود: به جهت آنچه چشمم دیده و دلم فهمیده است و به جهت آنچه دل این شخص [یعنی علی علیه السلام ] پس از من خواهد دید. آن دو میگفتند: مگر شما چه دیدهای و او چه میبیند؟
سپس حضرت میفرمود: آیا میدانید آن کسی که هر امری بر او نازل میشود کیست؟ میگفتند: تو هستی ای رسول خدا! آنگاه میفرمود: بله ولی آیا شب قدر بعد از من هم ادامه دارد؟ میگفتند: بله. میفرمود: آیا [در شبهای قدر] بعد از من هم آن امر نازل میشود؟ میگفتند: بله. سپس میفرمود: بر چه کسی؟ میگفتند: نمیدانیم. سپس آن حضرت از سر من (علی) میگرفت (و دست را روی سر من قرار میداد) و میفرمود: اگر نمیدانید بدانید، آن شخص پس از من این مرد است.
منبع:aviny.com سایت سراج برچسبها: جایگاه و اهمیت شب قدر [ چهارشنبه 94/4/3 ] [ 12:24 عصر ] [ مهدی صادقیان ]
شعر زیبا امام زمان(عج)و ماه رمضان نماز و روزه و افطار عشق است سحر خوردن کنار یار عشق است
نه یکبار از کنار خیمه گاهش گذشتن بل هزاران بار عشق است
شنیدم هاتفی در اسمان گفت غم دل گر خورد غمخوار عشق است
بیا مهدی که بی تو روزه سخت است ضیافتخانه با دلدار عشق است
گلستان جهان همراه خار است گل نرگس بود بی خار عشق است
خدایا جان ما گردان فدایش شهادت در بر سردار عشق است
نه یک تن بل هزاران تن فدایش فداییّش به روی دار عشق است
دل و مهدی دل و دوری هجران گل زهرا ییم دیدار عشق است
دلم وصل تو جانا ارزو داشت ولی شد فاصله بسیار عشق است
بیا در ماه روزه یاریم کن کنارت مهدیا افطار عشق است
عمرم به سر رسید نشد یارتان شوم
غفلت بساط کرد سر راه طفل دل
اصل اگر به عَرضه حسن تو می شدم
باری ز دوش حضرتتان بر نداشتم
ای حیدر زمانه غریبت گذاشتیم
با آنکه سر شکسته و سر خورده مانده ام
ماه خدا رسید و دلم آرزو نمود
در روز انتقام شهیدان کربلا
در بین روزه و عطش و اشک و شور و شین منبع:kashkoljavan.persianblog.ir برچسبها: شعر زیبا امام زمان(عج)و ماه رمضان [ چهارشنبه 94/3/27 ] [ 1:0 صبح ] [ مهدی صادقیان ]
|